در ابتدا قصدم؛ ورود به مبحث طرحریزی بود، اما جدیتر که وارد کارزار شدم و خواستم که طرحی برای خود دراندازم، گرفتار شدم. چارهای نداشتم جز آنکه نوشتههای خودم را دوره کنم که کردم و مبحث هدفگذاری درسی (عملیاتی) را کامل کنم. نتیجهاش شد همین نوشتهای که میخوانید!
پیش از هدفگذاری درسی!
گفته شد که در کنکور ارشد باید بهرهورانه شرکت کرد. بهرهوری از تعامل «اثربخشی» و «کارآمدی» حاصل میشود و «انجام درست کار درست» بهترین تعریفی است که پیتر دراکر بزرگ برای بهرهوری پیشنهاد کرده است. اثربخشی بیشتر از جنس «دانستن» و کارآمدی از تبار «توانستن» است.
اثربخشی در وادی کنکور ارشد، مترادف با (۱) دانستن هدفها یعنی «هدفگذاری» و (۲) دانستن چگونگی تحقق هدفها یعنی «طرحریزی» ست. آنچه تاکنون در این مجموعه منتشر شده است، درباره هدفگذاری درسی بوده و نوشته حاضر را که بخوانید، میتوانید از مرحله هدفگذاری درسی، وارد وادی طرحریزی شوید. وظیفه هدفگذاری درسی؛ تشخیص دامنه، عمق و اولویت درسهاست. یعنی باید بدانید:
- کدام درس، کدام منبع و کدام مبحث را باید بخوانید.
- عمق دانش و تسلطتان چقدر باید باشد. (سطح درک)
- اولویت مطالعه درسها برای سهمبندی انرژی، زمان و منابع محدودی که دراختیار دارید چگونه است!
همینجا متذکر میشوم که عملیات هدفگذاری درسی بالاخره باید در نقطهای متوقف شود. بسیار دیدهام وبسایتهای معتبری را که سهم تست از فلان فصل بهمان درس را در کنکور منتشر کرده و ذهن داوطلب بینوا را قلاب کردهاند. دانستن تعداد متوسط تستهای فصل سوم درس اقتصاد خرد در کنکورهای گذشته برای طرحریزی درسی فوقالعاده است، اما نه در این مرحله، چرا که توجه به اینقبیل اطلاعات در این برهه، کار هدفگذاری را مختل میکند. اینگونه اطلاعات برای داوطلبی مناسب است که از سطح «درسخوان ۱» فراتر رفته و در حال ورود به سطح «درسخوان ۲» است. به صراحت میگویم تا زمانی که در مرحله «درسخوان ۱» هستید بیخیال اینگونه اطلاعات شوید و همینجا تأکید میکنم که هیچ درس و هیچ فصلی را تا اطلاع ثانوی نه حذف کنید و نه دستکم بگیرید!
تشخیص: کلیدهای طلایی موفقیت
موفقیت در کنکور ارشد مستلزم مهارت «تشخیص» و «تصمیمگیری» فوری است. عدم تشخیص و تصمیمگیری سریع؛ پاشنه آشیل قاطبه دوستان باسوادی است که از کنکور ارشد نتیجه نمیگیرند. راز موفقیت در کنکور ارشد، داشتن و مهارت استفاده از کلیدهای طلایی است. دو کلید طلایی مهم را امروز معرفی میکنم:
کلید طلایی یک: حل بلادرنگ تستی که میدانید در ۶۰ ثانیه قابل حل است!
کلید طلایی دو: عبور بلادرنگ از تستی که میدانید حداقل سه چهار دقیقه زمان هدر میدهد.
فصل مشترک دو کلید طلایی بالا، «تشخیص درست» و «تصمیمگیری فوری» است. در مواجه با تستها حداکثر در پنج ثانیه باید تست را دستهبندی کنید. یعنی بتوانید در حالت حداقلی پاسخ این دو پرسش را بیابید:
- آیا تست تکراری است؟
- آیا تست استاندارد است؟
در حالت حداکثری؛ باید بتوانید درجه سختی تست (آسان، متوسط و سخت) را نیز تشخیص دهید تا بتوانید دربارهاش تصمیمگیری کنید. یعنی باید بتوانید تست در سه سوت دستهبندی کنید:
- تستهای حلشدنی. یعنی تستهایی که در زمان مناسب، صرف انرژی بهینه و با ضریب موفقیت بالا حل و فصل میشوند.
- تستهای حلنشدنی. یعنی تستهای غیراستانداردی که حل و فصلشان به صرفه و صلاح داوطلب نیست و باید از دایره آزمون خارجشان کرد.
- تستهای فوری. یعنی تستهای که در کمتر از ۶۰ ثانیه حل و فصل میشوند و در همان لحظه تشخیص، باید تکلیفشان را روشن کرد و گذاشت کف دستشان!
- تستهای برزخی. یعنی تستهایی که به هر دلیلی نمیتوانید حلشدنی یا حلنشدنی بودنشان را تشخیص دهید. اینها را باید بگذارید برای وقت اضافه که تکلیف تمامی تستهای حلشدنی و فوری را مشخص کردهاید و پاسخشان را در پاسخنامه درج کردهاید!
برای تقویت قوه تشخیص و تصمیمگیری فوری نیازمند کسب مهارت و تمرین مستمر هستید. اما نکته میانبری که دراین نوشته قصد طرحش را دارم، سهم تستها بر اساس سه عامل تکراری، استاندارد و درجی سختی تستها در کنکورهای سالهای گذشته است.
ماتریس بالا سهم تستهای را بر اساس عاملهای سهگانه مشخص کرده است. واضح است که بیشترین سهم از تستها مربوط به تستهای استاندارد و غیرتکراری است. دوستان «درسدان ۱» به سهولت میتوانند قاطبه تستهای منطقههای آبیرنگ و سبزرنگ را پاسخ دهند. به ضرس قاطع میگویم که اگر و تنها اگر؛ تستهای «آسان» و «متوسط» منطقههای «سبز» و «آبی» را به درستی پاسخ دهید در زمره ۱۰۰ رتبه برتر ارشد مدیریت خواهید بود و شک نکنید که اگر به تستهای «سخت» منطقههای «سبز» و «آبی» هم درست پاسخ دهید رتبه یک ارشد مدیریت خواهید شد!
آن تشخیص و تصمیمگیری بی نقصی که دربارهاش صحبت کردم همینجا کاربرد دارد. یعنی باید به گونهای درسخوانی کنید که بتوانید تستهای کنکور ارشد را در ده پانزده دقیقه اول آزمون در منطقههای چهارگانه توزیع کنید. راستش همینکه بتوانید تستهای استاندارد را تشخیص دهید، حدود سی تا چهل تست حلنشدنی غیراستاندارد را از آزمونتان حذف خواهید کرد و زمان ۱۶۵ باقیمانده را صرف پاسخگویی به تستهای شناسنامهدار حلشدنی خواهید کرد!
منطقه سبز!
تستهای تکراری و استاندارد در منطقه سبز قرار دارند و بیشک بهترین تستها برای کسب ارزانقیمت امتیاز هستند. استاندارد و تکراری بودن تستهای منطقه سبز، موجب میشود تا داوطلب تستها را خیلی سریع و با صرف حداقل انرژی و با ضریب موفقیت بالا پاسخ دهد و انگیزه و انرژی بیشتری برای ادامه آزمون کسب کند. تشخیص و پاسخگویی فوری به این تستها یکی از کلیدهای طلایی موفقیت در آزمون ارشد است و محدود به ارشد مدیریت هم نیست!
داوطلب «درسخوان ۱» که تستهای کنکورهای سالهای گذشته را یکی دو مرتبه مرور کرده باشد میتواند تمامی تستهای آسان را در کمتر از ۱۰۰ دقیقه پاسخ دهد.
داوطلب «درسخوان ۲» که تستهای کنکورهای سالهای گذشته را سه چهار مرتبه مرور کرده باشد میتواند تمامی تستهای آسان و متوسط و حتی برخی از تستهای سخت را نیز پاسخ دهد. کسب امتیاز کامل از تستهای منطقه سبز یعنی؛ کسب رتبه ۳۵۰ که نتیجه فوقالعادهای است!
منطقه آبی!
تستهای استاندارد و غیرتکراری در منطقه آبی قرار دارند و مشتمل بر تمامی تستهای حلشدنی است.
داوطلبی در سطح «درسخوان ۱» که تستهای کنکورهای سالهای گذشته را یکی دو مرتبه مرور کرده باشد شاید بتواند برخی از تستهای آسان منطقه آبی را پاسخ دهد که در حد و اندازهاش ارزشمند است.
داوطبی در سطح «درسخوان ۲» که تستهای کنکورهای سالهای گذشته را سه چهار مرتبه مرور کرده باشد میتواند تمامی تستهای آسان و شاید برخی از تستهای متوسط منطقه آبی را پاسخ دهد. پاسخگویی درست به تمامی تستهای آسان و نیمی از تستهای متوسط منطقه آبی، به انضمام کسب امتیاز کامل از تستهای منطقه سبز یعنی؛ کسب رتبهای حوالی ۱۰۰ که خدا قسمت کند انشالله!
داوطلبی در سطح «درسدان ۱» که تستهای کنکورهای سالهای گذشته را به طور مرتب مرور کرده و درسها را عمقی مطالعه کرده است میتواند تمامی تستهای آسان و متوسط و برخی از تستهای سخت منطقه آبیرنگ را به درستی پاسخ دهد. پاسخگویی درست به تمامی تستهای آسان و متوسط منطقه آبی، به انضمام کسب امتیاز کامل از تستهای منطقه سبز یعنی؛ حضور در جمع ۱۰ رتبه برتر کنکور ارشد مدیریت که دور از دسترس نیست!
آنچه در پاراگرافهای بالا گفته شد خواب و خیال نیست و توصیه میکنم خودتان موضوع را بررسی کنید یا اگر دلتان خواست، میتوانید صحت مطالب بالا را از مشاوری صادق و کاربلد جویا شوید!
منطقههای ممنوعه!
توجه به منطقههای نارنجی و قرمز به دلیل دوری تستها از شرایط استاندارد توصیه نمیشود. البته «درسدان ۱» میتواند محتاطانه برخی تستهای غیراستاندارد را به تستهای استاندارد تبدیل کند. با محاسبهای دیگر به سادگی میتوان نشان داد که اگر داوطلبی موفق به کسب امتیاز کامل از تستهای منطقههای سبز و آبی شود، با فاصلهای قابل توجه، رتبه یک ارشد مدیریت خواهد شد. از این رو؛ احتمال کسب امتیاز از تستهای استاندارد تکراری و غیرتکراری (سبز و آبی)؛ هم ضریب موفقیت بالاتری دارد و هم ریسکپذیری کنکوریجماعت را کاهش میدهد.
کنکورهای آزمایشی!
تقویت توان تشخیص و ارتقای مهارت تصمیمگیری به داوطلب کمک میکند تا تستهای غیراستاندارد تکراری و غیرتکراری را در لحظه تشخیص دهد و فوری تصمیم بگیرد که کدامیک را باید از آزمون خارج کند. تشخیص و تصمیمگیری حاصل تمرین و تجربه مستمر است. آزمونهای جامعی (شبیهسازی) که مؤسسهها و مراکز آموزشی برگزار میکند هم تهدید است و هم فرصت. تا اطلاع ثانوی به تهدیش کاری ندارم، اما فرصت فوقالعادهای برای تمرین و تقویت توان تشخیص و تصمیمگیری مهیا میکند. به شخصه قصد کردهام که تا رسیدن موعد کنکور ارشد حداقل در هفت هشت کنکور جامع شرکت کنم و مواردی را که دربارهشان صحبت کردهام تمرین کنم!
درباره آزمونهای دیگر که بر اساس ۲۵ درصد و ۵۰ درصد و ۷۵ درصد از کل آزمون برگزار میشوند نظر تخصصی ندارم. اگر شرکت در اینقبیل آزمونها منجر به تشخیص نقاط ضعف و مرور مشکلات علمی و کاستیهای مهارتی مانند ضعف در هدفگذاری درسی (عملیاتی)، ضعف در طرحریزی درسی، ضعف در مدیریت زمان، ضعف در تشخیص و دستهبندی تستها، ضعف در کنترل احساسات و امثالهم شود؛ فوقالعاده است.
نکته مهم!
ماتریس توزیع تستها به صراحت میگوید که هیچ درسی را در مرحله اول حذف نکنید. صرفنظر از درس زبان که کمترین سهم تست را در منطقه سبز و البته بیشترین سهم را در منطقه آبی دارد، سهم تستهای استاندارد و تکراری برخی درسها مانند تئوریهای مدیریت در منطقه سبز فوقالعاده است. توجهتان را به این نکته جلب میکنم که کسب امتیاز ۳۰ درصد از درس تئوریهای مدیریت برای بیشتر داوطلبان ارشد مدیریت ایدهآل است. اگر مباحث چهارگانه تئوریهای مدیریت اعم از مبانی مدیریت، رفتار سازمانی، منابع انسانی و تجریه و تحلیل سازمان را در سطح «درسخوان ۱» مطالعه کنید و تستهای سالهای گذشته را یکی دو مرتبه مرور کنید، کسب امتیاز ۲۰ درصدی دور از دسترس نیست!
توصیه میکنم ماتریس توزیع تستها را زیر و رو کنید و درسها از این منظر هم مورد عنایت قرار دهید و هم، توصیه میکنم تا اطلاع ثانوی به تقسیمبندیهای دروندرسی کار نداشته باشید و تمامی فصلها را یکدست مطالعه کنید. در گام بعدی که قرار است عمقیتر وارد مباحث شوید، سهم تست از هر فصل را مدنظر قرار دهید!
کم نیستند دوستانی که برخی درسها مانند «بازاریابی» را از دایره مطالعهشان خارج میکنند و به تستزنی کنکورهای پیشین اکتفا میکنند. یعنی تستهای سالهای قبل را حفظ میکنند تا شاید ۲۰ تا ۳۰ درصد امتیاز کسب کنند. این شیوه را از اساس توصیه نمیکنم و در عوض؛ تبعیت از شیوه مطالعه اجمالی، ترسیم درخت حافظه و مرور انباشتی که بعدتر در بخش تکنیکهای درسخوانی به طور مفصل دربارهشان صحبت خواهم کرد پیشنهاد میکنم که بیشک نتیجه بسیار بهتری عاید داوطلب خواهد کرد و سهم امتیاز از درس را حداقل دو برابر خواهد کرد.
کلام آخر
جدول منابع ارشد مدیریت را بروز کردهام و در مرحله اول مطالعه؛ کتابهای مناسب برای هر درس را با پرچم سبز نشانهگذاری کردهام. در سطر توضیحات هر جدول، زمانی را برای انتشار مطالب تخصصی درباره هر درس اعلام کردهام که بیشتر در حوزه درسخوانی کاربرد دارد. به طور مثال درباره درس تئوری مدیریت خواهم گفت که چرا نباید درس تئوریهای مدیریت را با کتاب «مبانی مدیریت» دکتر الوانی آغاز کرد. یا چرا کتاب دکتر افجهای باید از فهرست منابع حدف شود. درباره زبان هم نکتههای کاربردی خواهم گفت و الی آخر…
با این نوشته؛ مرحله هدفگذاری به پایان رسیده است و هماکنون باید وارد مرحله طرحریزی شد. یعنی باید بدانیم که چگونه هدفها را محقق کنیم. یک هفته دیگر مطلبی درباره گام اول طرحریزی منتشر خواهم کرد.
تا بعد!
درود آقای زارعی؛
یک سوال؟
چرا نباید تئوری مدیریت رو با کتاب مدیریت عمومی الوانی شروع کرد؟
من دقیقا با همین شروع کردم!
توی وبسایتتون دلیلش رو ندیدم.
ممنون میشم بفرمایید!
سلام خواهرم؛
یک. کتاب «مدیریت عمومی» دکتر الوانی؛ مباحث اصلی مقوله مدیریت را مرور میکند و صرفنظر از چند موضوع، به طور جدی وارد مباحث نمیشود. از این رو برای آشنایی کلی با مقوله مدیریت منبع فوقالعادهای است.
دو. فصل اول کتاب مذبور برای فردی که با مقوه مدیریت اعم از تاریخچخ نظریهها آشنا نیست، قدری سخت و خستهکننده است. از این رو؛اگر بر خوانش همین منبع اصرار دارید، توصیه میشود از فصل دوم آغاز به مطالعه کنید.
سه. کتاب مختصر و مفیدی با عنوان «اصول مدیریت» نوشته دکتر رضاییان در بازار قابل ابتیاع است که گزینه مناسبتری برای آغاز درسخوانی است. این کتاب را که مطالعه کردید میتوانید برگردید و کتاب دکتر الوانی را مطالعه کنید.
چهار. آقای دکتر پرچ، در وبسایتشان جزوهای بیست و چند قسمتی منتشر کردهاند که بخشهای اصلی داستان مدیریت را مرور میکنند. راستش به شخصه؛ این جزوه را بعد کتاب اصول مدیریت مطالعه خواهم کرد.
ارادتمند // جواد زارعی
سلام آقای زارعی
ممنون از توضیحاتتون.